قاب زیبای پنجره اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
| ||
|
معلم پای تخته داد می زد صورتش از خشم گلگون بود و دستانش به زیر پوششی از گردپنهان بود ولی آخر کلاسی ها لواشک بین خود تقسیم می کردند وان یکی در گوشه ای دیگر جوانان را ورق می زد ادامه...... ادامه مطلب [ سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:شادروان خسرو گلسرخی, ] [ 9:2 ] [ Emily&fa ]
چطور میخوابید؟ یعنی حالت معمول خوابیدن شما چگونه است؟ درست است كه میشود در حالتهای مختلف خوابید اما همه انسانها یك حالت معمول خوابیدن دارند كه در بیشتر اوقات در آن حالت میخوابند و از خواب بیدار میشوند. آیا میدانید كه این نوع خوابیدن به شخصیت شما ربط دارد؟ حتما تعجب میكنید اما پروفسور كریس ایزیكوفسكی، مدیرمركز مطالعات خواب انگلستان و دكتر ساموئل دانكل، متخصص روانشناسی و فوقتخصص خواب دردانشگاه نیویورك در تحقیقات جداگانهای به این نتیجه رسیدند كه نحوه خوابیدن انسانها با خصوصیات اخلاقی و شخصیتی آنها ارتباط دارد، اما چگونه؟ ادامه.....
ادامه مطلب
ادامه.....تصاویر.... ادامه مطلب 1. سوئیسی ها تمیزترین مردم دنیا هستند: ادامه...... ادامه مطلب ایزدبانوی غلات ، روزی دهنده ، مادر
این افراد همیشه در حال سرویس دادن و انجام کاری برای دیگران هستند ، به همین علت اطرافیان آنها آدم های بی مسئولیتی هستند . عاشق مهمان هستند . به هیچ عنوان نمی توانند " نه " بگویند . محال است دست خالی به جایی بروند ، گل ، شیرینی ، غذا و .... ، همیشه با دست پُر . اغلب در رابطه با جنس مخالف در نقش مامان ظاهر می شوند . ادامه مطلب پادشاهی که یک کشور بزرگ را حکومت می کرد، باز هم از زندگی خود راضی نبود؛اما خود نیز علت را نمی دانست
روزی پادشاه در کاخ امپراتوری قدم می زد. هنگامی که از آشپزخانه عبور می کرد، صدای ترانه ای را شنید. به دنبال صدا، پادشاه متوجه یک آشپز شد که روی صورتش برق سعادت و شادی دیده می شد.پادشاه بسیار تعجب کرد و از آشپز پرسید: ‘چرا اینقدر شاد هستی؟’ آشپز جواب داد: ‘قربان، من فقط یک آشپز هستم، اما تلاش می کنم تا همسر و بچه ام را شاد کنم. ما خانه ای حصیری تهیه کرده ایم و به اندازه کافی خوراک و پوشاک داریم. بدین سبب من راضی و خوشحال هستم…’
پس از شنیدن سخن آشپز، پادشاه با نخست وزیر در این مورد صحبت کرد. نخست وزیر به پادشاه گفت : ‘قربان، این آشپز هنوز عضو گروه 99 نیست!!! اگر او به این گروه نپیوندد، نشانگر آن است که مرد خوشبینی است.’ پادشاه با تعجب پرسید: ‘گروه 99 چیست؟؟؟’ نخست وزیر جواب داد: ‘اگر می خواهید بدانید که گروه 99 چیست، باید این کار را انجام دهید: یک کیسه با 99 سکه طلا در مقابل در خانه آشپز بگذارید. به زودی خواهید فهمید که گروه 99 چیست
پادشاه بر اساس حرف های نخست وزیر فرمان داد یک کیسه با 99 سکه طلا را در مقابل در خانه آشپز قرار دهند.. آشپز پس از انجام کارها به خانه باز گشت و در مقابل در کیسه را دید. با تعجب کیسه را به اتاق برد و باز کرد. با دیدن سکه های طلایی ابتدا متعجب شد و سپس از شادی آشفته و شوریده گشت. آشپز سکه های طلایی را روی میز گذاشت و آنها را شمرد. 99 سکه؟؟؟ آشپز فکر کرد اشتباهی رخ داده است. بارها طلاها را شمرد؛ ولی واقعاً 99 سکه بود!!! او تعجب کرد که چرا تنها 99 سکه است و 100 سکه نیست!!! فکر کرد که یک سکه دیگر کجاست و شروع به جستجوی سکه صدم کرد. اتاق ها و حتی حیاط را زیر و رو کرد؛ اما خسته و کوفته و ناامید به این کار خاتمه داد!!! آشپز بسیار دل شکسته شد و تصمیم گرفت از فردا بسیار تلاش کند تا یک سکه طلایی دیگر بدست آورد و ثروت خود را هر چه زودتر به یکصد سکه طلا برساند. تا دیروقت کار کرد. به همین دلیل صبح روز بعد دیرتر از خواب بیدار شد و از همسر و فرزندش انتقاد کرد که چرا وی را بیدار نکرده اند!!! آشپز دیگر مانند گذشته خوشحال نبود و آواز هم نمی خواند , او فقط تا حد توان کار می کرد!!! پادشاه نمی دانست که چرا این کیسه چنین بلایی برسر آشپز آورده است و علت را از نخست وزیر پرسید.
نخست وزیر جواب داد: ‘قربان، حالا این آشپز رسماً به عضویت گروه 99 درآمد
اعضای گروه 99 چنین افرادی هستند: آنان زیاد دارند اما راضی نیستند....
ادامه مطلب
زیباترین شعرم، نثارت باد ای دوست
زیباترین شعرم، نثار تار مویت زیباترین شعرم، نثار رنگ چشمت زیباترین شعرم، نثار باغ رویت ♥ ادامه..... ادامه مطلب [ دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:مهدی سهیلی, ] [ 8:19 ] [ Emily&fa ]
پروفسور فلسفه با بسته سنگینی وارد کلاس درس فلسفه شد و بار سنگین خود را روبروی دانشجویان خود روی میز گذاشت. ادامه داستان رو حتما بخونید دوستای گلم...... ادامه مطلب چهار تا دوست که 20 سال بود همدیگه رو ندیده بودند توی یه مهمونی همدیگه رو می بینن و شروع می کنن در مورد زندگی هاشون برای همدیگه تعریف کنن ... ادامه.... ادامه مطلب
روزی مردی جان خود را به خطر انداخت تا جان پسر بچه ای را که در دریا در حال غرق شدن بود نجات دهد. اوضاع آنقدر خطرناک بود که همه فکر می کردند هر دوی آنها غرق می شوند. و اگر غرق نشوند حتما در بین صخره ها تکه تکه خواهند شد. ولی آن مرد با تلاش فراوان پسر بچه را نجات داد.آن مرد خسته و زخمی پسرک را...
به نزدیک ترین صخره رساند. و خود هم از آن بالا رفت. بعد از مدتی که هر دو آرامتر شدند. پسر بچه رو به مرد کرد و گفت: «از اینکه به خاطر نجات من جان خودت را به خطر انداختی متشکرم» مرد در جواب گفت: «احتیاجی به تشکر نیست. فقط سعی کن طوری زندگی کنی که زندگیت ارزش نجات دادن را داشته باشد!» زن می خواست از بیمارستان مرخص شود و شوهرش می خواست او همان جا بماند. از حرف های پرستارها متوجه شدم که زن یک تومور دارد و حالش بسیار وخیم است.در بین مناقشه این دو نفر کم کم با وضیعت زندگی آنها آشنا شدم. یک خانواده روستائی ساده بودند با دو بچه. دختری که سال گذشته وارد دانشگاه شده و یک پسر که در دبیرستان درس می خواند و تمام ثروتشان یک مزرعه کوچک، شش گوسفند و یک گاو است. در راهروی بیمارستان یک تلفن همگانی بود و هر شب مرد از این تلفن به خانه شان زنگ می زد. صدای مرد خیلی بلند بود و با آن که در اتاق بیماران بسته بود، اما صدایش به وضوح شنیده می شد. موضوع همیشگی مکالمه تلفنی مرد با پسرش هیچ فرقی نمی کرد :گاو و گوسفند ها را برای چرا بردید؟ وقتی بیرون می روید، یادتان نرود در خانه را ببندید. ادامه... ادامه مطلب ٨٠% دخترها با این تیپ شخصیتی به دنیا میان،اتاق صورتی، لباسهای صورتی، کفش های صورتی، گیگیل های صورتی و خلاصه یه دختر بچه صورتی و دوست داشتنی و لوسی که همه دوست دارند بغلش کنند. نازش کنند، ماچش کنند.
دخترهایی که عاشق رنگ صورتی اند، همه وسایلشون رو صورتی انتخاب می کنند، از رنگ اتاقشون و وسایل تو اتاقشون تا حتی لباسهاشون ( بعضا فقط 2 یا 3 لباس به رنگی غیر از صورتی دارند!) کیفشون، کفششون، موبایلشون، لپ تاپشون، زیورآلاتشون و خلاصه هر چی که شما حتی نمی تونید فکرشو بکنید!!! ادامه.......رو..بخونید..!
ادامه مطلب
ادامه...... ادامه مطلب
آفرودیت : ایزدبانوی عشق و زیبایی ، زن خلاق و عاشق ، شوق و هیجان ، کیمیاگر این افراد دارای شور زندگی هستند ، زنانی خلاق و عاشق ، عاشق رنگ ، زیبایی و ست بودن هستند . به طور مداوم عاشق می شوند و به زندگی در مفهوم کلی آن عشق می ورزند . به راحتی می توانند سایرین را به خود جذب کنند ، جذابیت در ذات آنهاست . خلاقیت در وجود آنهاست . ادامه ...... ادامه مطلب انسان برای این متولد می شود که " زندگی " کند , ولی این کاملا به خودش بستگی دارد .
او می تواند زندگی را از کف بدهد ; می تواند نفس بکشد , بخورد , پیر شود و روانه ی
گورستان گردد ـــ ولی این زندگی نیست , بلکه مرگی تدریجی از گهواره تا گور است ,
مرگی تدریجی که شاید هفتاد سال به طول بینجامد .
و چون میلیونها نفر در اطراف تو هستند که به تدریج و آرامی می میرند , تو هم شروع به
تقلید از آنها می کنی . بچه ها همه چیز را از اطرافیانشان یاد می گیرند .
خوب , اول باید برای شما روشن کنم منظورم از " زندگی " چیست ؟
ادامه مطلب [ پنج شنبه 22 تير 1391برچسب:عشق رقص زندگی ,اشو, ] [ 22:48 ] [ Emily&fa ]
می گویی که کسل و دلمرده شده ای . این کشفی بزرگ است . بله ، جدی می گویم . آدمهای اندکی وجود دارند که به این نکته پی برده باشند که کسل هستند ؛ وچنین آدمهایی واقعاً کسل هستند . هرکسی متوجه این حالت در آنها می شود غیر از خودشان . دانستن این امر که آدم کسل شده ، شروعی بزرگ محسوب می شود . ولی چند نکته هست که باید تفهیم شود . انسان تنها موجودی است که احساس کسلی می کند ؛ این امتیازی انحصاری و بخشی از شان و منزلت وجود انسانی است . آیا تا به حال بوفالو یا الاغی را کسل دیده اید ؟ آنها کسل نمی شوند . کسل شدن یعنی اینکه راه و روش زندگی ات غلط است . به همین دلیل است که می گویم کسل شدن اتفاقی در خور توجه است ؛ یعنی فهمیدن این نکته که (( من باید کاری بکنم . یک دگرگونی لازم است . )) بنابراین فکر نکن که کسل بودن چیز بدی است ؛ بلکه نشانه ای میمون برای شروعی نو می باشد . ولی به مین بسنده نکن . ادامه............ ادامه مطلب [ چهار شنبه 21 تير 1391برچسب:عشق رقص زندگی ,اشو, ] [ 23:18 ] [ Emily&fa ]
محبت همه چیز را شکست می دهد و خود شکست نمیخورد .تولستوی
ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است و امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود. موفقیت، نتیجه تشخیص درست است؛ تشخیص درست، نتیجه تجربه است؛ تجربه نیز اغلب نتیجه تشخیص نادرست است. آنتونی رابینز موفقیت، سکه ای است که روی دیگر آن ناکامی است. آنتونی رابینز ادامه..... ادامه مطلب درفراسوی مرزهای تن ات ترادوست می دارم.
[ یک شنبه 18 تير 1391برچسب:شاملو, ] [ 18:49 ] [ Emily&fa ]
ای دیریافته با تو سخن میگویم بهسان ِ ابر که با توفان بهسان ِ علف که با صحرا بهسان ِ باران که با دریا بهسان ِ پرنده که با بهار بهسان ِ درخت که با جنگل سخن میگوید ................دستت را به من بده دستهای تو با من آشناست ای دیر یافته با تو سخن میگویم بسان ابر که با توفان,بسان علف که با صحرا بسان باران که با دریا،بسان پرنده که با بهار بسان درخت که با جنگل سخن میگوید زیرا که من ریشه های تو را دریافتم زیرا که صدای من با صدای تو آشناست.... ادامه.....
ادامه مطلب [ شنبه 17 تير 1391برچسب:احمد شاملو, ] [ 21:59 ] [ Emily&fa ]
اين به تو بستگي دارد. زندگي في نفسه مانند يك بوم سفيد نقاشي است؛ هرچه بر روي آن بكشي، همان مي شود. مي تواني رنج و محنت بر روي آن نقاشي كني، از طرف ديگر مي تواني نقش شادي و خوشبختي بر آن بيفكني. ..شكوه و عظمت وجود انساني تو در اين آزادي خلاصه مي شود. تو ميتواني طوري از اين آزادي استفاده كني كه زندگي ات به جهنم تبديل شود، يا طوري كه زندگي ات آكنده از زيبايي، نيكي، شادي و صفات بهشتي گردد. اين به تو بستگي دارد. انسان داراي اين آزادي است. دليل اينكه در دنيا اينهمه رنج و عذاب وجود دارد اين است كه آدمها نادان هستند و نمي دانند بر روي اين بوم چه نقاشي كنند..... انتخاب به عهده توست، شكوه و جلال وجود تو در اين اصل نهفته است. اين يكي از بزرگترين هدايايي است كه خداوند در وجود انسان به وديعه نهاده است. هيچ جانوري از اين موهبت بهره اي نبرده است. جانوران همگي داراي برنامه اي از پيش تعيين شده هستند؛ غير از انسان. يك سگ به قيد سرنوشت مجبور و محكوم است كه براي هميشه سگ باشد؛ و هيچ راه و امكان ديگري غير از اين برايش وجود ندارد، او در انتخاب آزاد نيست. سگ موجودي از پيش برنامه ريزي شده است و تنها كاري كه انجام مي دهد اين است كه مطابق برنامه، همچون يك سگ رفتار كند؛ حق انتخاب و گزينه دومي براي او وجود ندارد. او داراي موجوديتي كاملا ثابت و بلا تغيير است. ادامه..... ادامه مطلب [ شنبه 17 تير 1391برچسب:اشو, ] [ 21:9 ] [ Emily&fa ]
همه می پرسند : - « چیست در زمزمه ی مبهم آب؟ چیست در همهمه ی دلکش برگ؟ چیست در بازی آن ابر سپید، روی این آبی آرام بلند، که ترا می برد اینگونه به ژرفای خیال چیست در خلوت خاموش کبوترها؟ چیست در کوشش بی حاصل موج؟ چیست در خنده ی جام؟ ادامه....... ادامه مطلب [ شنبه 17 تير 1391برچسب:فریدون مشیری, ] [ 17:21 ] [ Emily&fa ]
ماهی همیشه تشنه ام در زلال لطف بیکران تو. میبرد مرا به هرکجا که میل اوست موج دیدگان مهربان تو
زیر بال مرغکان خنده هات زیر آفتاب داغ بوسه هات -ای زلال پاک-! جرعه جرعه جرعه می کشم تو را به کام خویش تا که پر شود تمام جان من ز تو! ای همیشه خوب! ای همیشه آشنا! هر طرف که می کنم نگاه تا همه کرانه های دور عطر و خنده و ترانه می کند شنا در میان بازوان تو! ماهی همیشه تشنه ام ای زلال تابناک! یک نفس اگر مرا به حال خود رها کنی ماهی تو جان سپرده روی خاک! [ شنبه 17 تير 1391برچسب:فریدون مشیری, ] [ 17:13 ] [ Emily&fa ]
با توام ای لنگر تسکین! ای تکانهای دل! ای آرامش ساحل! با توام ای نور! ای منشور! ای تمام طیفهای آفتابی! ای کبود ارغوانی! ای بنفشابی! با توام ای شور، ای دلشوره ی شیرین! با توام ای شادی غمگین! با توام ای غم! غم مبهم! ای نمی دانم! هرچه هستی باش! اما کاش... نه، جز اینم آرزویی نیست: هرچه هستی باش! اما باش......! [ شنبه 17 تير 1391برچسب:قیصرامین پور, ] [ 17:8 ] [ Emily&fa ]
ما در عصر احتمال به سر می بریم در عصر شک و شاید در عصر پیش بینی وضع هوا از هر طرف که باد بیاید در عصر قاطعیت تردید عصر جدید عصری که هیچ اصلی جز اصل احتمال، یقینی نیست اما من بی نام تو حتی یک لحظه احتمال ندارم چشمان تو عین الیقین من قطعیت نگاه تو دین من است من از تو ناگزیرم من بی نام نا گزیر تو می میرم...... [ شنبه 17 تير 1391برچسب:قیصرامین پور, ] [ 17:1 ] [ Emily&fa ]
دوشعر از قيصر امين پورمي خواستم شعري براي جنگ بگويم ديدم نمي شود ديگر قلم زبان دلم نيست گفتم : ادامه مطلب [ یک شنبه 11 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 22:29 ] [ Emily&fa ]
Someone has written these beautiful words. Must read and try to understand the deep meaning of it. شخصی این کلمات زیبا را نوشته است. باید آنها را خواند و معنای عمیق آنها را درک کرد. Often when we lose hope and think this is the end, اغلب وقتی امیدت رو از دست می دی و فکر می کنی که این آخر خطه، WORRYING does not take away tomorrow's Trouble, it takes away today's PEACE. نگرانی مشکلات فردا را دور نمی کند بلکه تنها آرامش امروز را دور می کند. ادامه.............. ادامه مطلب [ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:34 ] [ Emily&fa ]
امروز تکیه گاه تو آغوش گرم من
فردا عصای خستگی ام شانه های تو در خاک هم دلم به هوای تو می تپد چیزی کم از بهشت ندارد هوای تو ...........
این حال و عالمی که تو داری، برای من دار و ندار و جان و دل من برای تو ادامه....... ادامه مطلب [ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:28 ] [ Emily&fa ]
من از عهد آدم تو را دوست دارم
از آغاز عالم تو را دوست دارم چه شبها من و آسمان تا دم صبح سروديم نم نم؛ تو را دوست دارم نه خطي، نه خالي نه؛ نه خواب وخيالي! من اي حس مبهم تو را دوست دارم سلامي صميمي تر از غم نديدم به اندازهء غم تو را دوست دارم بيا تا صدا از دل سنگ خيزد بگوييم با هم:تو رادوست دارم جهان يک دهان شد هماواز با ما: تو را دوست دارم، تو را دوست دارم................ [ جمعه 2 تير 1391برچسب:قیصر امین پور, ] [ 8:24 ] [ Emily&fa ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |