قاب زیبای پنجره اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
| ||
|
آیا این خواست توست من نه عاشق بودم
ادامه مطلب برای تو و خویش و زبانی پاییز است، نه در بیرون، مرغان در هوا به پرواز درآمدهاند، نه برای دیگران ، نه به خاطر چیزی ، برقص ، فقط به خاطر رقص ؛ بخوان ، فقط برای آواز ؛ آن گاه سرتا پای زندگیات ملکوتی می شود ، از اوج قله تا زمانی که ادامه دارد لذت ببرو وقتی نوبت دره فرا رسید ، از دره لذت ببر.دره چه اشکالی دارد؟پایین بودن چه اشکالی دارد؟ آن به معنی استراحت است.قله یعنی هیجان، و هیچ کس نمی تواند مدام در هیجان باشد. اوشو •.•.•.•.•.•.•.•سخنان اوشو•.•.•.•.•.•.•.•.• ادامه مطلب......... ادامه مطلب چقدر عاقلند آنهایی که در عشق احمق اند.ویکتور هوگو ◊ عذاب وجدان ، بدتر از مرگ در بیابان سوزان است.ویکتور هوگو ◊ هر چه از کوه بالاتر می رویم ، چشم انداز گسترده تری می بینیم.ویکتور هوگو ◊ لطف زن مانند ماسه خطرناک است.ویکتور هوگو
ادامه مطلب ویکتوریا آمازورنیکا نام بزرگترین گونه ی نیلوفر آبی در جهان است. این گل در آب های کم عمق حوزه ی رودخانه ی آمازون در جنوب امریکا شناور است. قطر هر کدام از برگ های این گل به 2 متر می رسد و با در نظر گرفتن مرکز ثقل، وزنی معادل چند ده کیلو گرم را می تواند تحمل کند. این نیلوفر آبی بسیار بزرگ اولین بار در سال 1836 توسط رابرت اسکامبرک کشف شد و به نام ملکه ویکتوریای انگلستان، ویکتوریا رجیا نامیده شد. ادامه تصاویر زیباتر.......... ادامه مطلب دشتها آلوده ست در لجن زار گل لاله نخواهد رویید در هوای عفن آواز پرستو به چه کارت آید ؟ فکر نان باید کرد و هوایی که در آن نفسی تازه کنیم گل گندم خوب است گل خوبی زیباست ای دریغا که همه مزرعه دلها را علف هرزه کین پوشانده ست هیچکس فکر نکرد که در آبادی ویران شده دیگر نان نیست و همه مردم شهر بانگ برداشته اند که چرا سیمان نیست و کسی فکر نکرد که چرا ایمان نیست و زمانی شده است که به غیر از انسان
هیچ چیز ارزان نیست...!
مرا با سوز جان بگذار و بگذر اسير و ناتوان بگذار و بگذر چو شمعي سوختم از اتش عشق مرا آتش به جان بگذار و بگذر دلي چون لاله بي داغ غمت نيست بر اين دل هم نشان بگذار و بگذر مرا با يك جهان اندوه جانسوز تو اي نامهربان بگذار و بگذر دو چشمي را كه مفتون رخت بود كنون گوهر فشان بگذار و بگذر در افتادم به گرداب غم عشق مرا در اين ميان بگذار و بگذر شاعر: حميد مصدق اﯾﻦ ﻋﺸﻖ ﻣﺎﻧﺪﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﺷﻌﺮ ﺑﻮﺩﻧﯽ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺳﺮﻭﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﻦ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﻧﺎﺏ ﺩﺭ ﻟﺤﻈﻪ ﻫﺎﯼ ﺑﯿﺨﻮﺩﯼ ﻭ ﻣﺴﺘﯽ ﺷﻌﺮ ﺑﻠﻨﺪ ﺣﺎﻓﻆ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺷﻨﻮﺩﻧﯽ ﺍﺳﺖ ........... ادامه ادامه مطلب [ دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:حمید مصدق, ] [ 22:4 ] [ Emily&fa ]
همه ما می دانیم اگر شب درست و کامل بخوابیم در طول روز سرحال تر، هوشیارتر و خوش اخلاق تر هستیم و تصمیمات بهتری می توانیم بگیریم. اما گاهی مسایلی پیش می آیند که خواب را از چشم ما می ربایند و ما را از لذت بی بدیل خوابیدن محروم می کنند. صرف نظر از اینها، حقایقی در مورد خواب وجود دارد که حتما باید بدانید: ادامه مطلب سال هاست که تو رفته ای از این دیار... و من مجنون وار سر به بیابان گذاشته ام اما پیدایت نکرده ام حالا ده سال از آن تاریخ گذشته است برای خودم کسی شده ام!! اگر به کسی نگویی دیری است که رئیس اداره مجنونانم...! و امروز دستور دادم چشم هایت را روی دیوار نقاشی کنند تا دیگر به فکر فرار نیفتی!!
خواب خواب خواب او غنوده است روی ماسه های گرم زیر نور تند آفتاب ...............از میان پلک های نیمه باز خسته دل نگاه می کنم مثل موج ها تو از کنار من دور می شوی... باز دور می شوی...
روی خط سربی افق یک شیار نور میشوی
با چه می توان عشق را به بند جاودان کشید؟ با کدام بوسه با کدام لب؟ در کدام لحظه در کدام شب؟ ..........................ادامه مطلب یك شركت بزرگ قصد استخدام یك نفر را داشت. بدین منظور آزمونی برگزار كرد كه تنها یك پرسش داشت. پرسش این بود: شما در یك شب طوفانی سرد در حال رانندگی از خیابانی هستید. از جلوی یك ایستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستید. سه نفر داخل ایستگاه منتظر اتوبو س هستند یك پیرزن كه در حال مرگ است. یك پزشك كه قبلاً جان شما را نجات داده است. یك خانم/آقا كه در رویاهایتان خیال ازدواج با او را دارید. شما میتوانید تنها یكی از این سه نفر را برای سوار نمودن بر گزینید. كدامیك را انتخاب خواهید كرد؟ دلیل خود را بطور كامل شرح دهید : پیش از اینكه ادامه داستان را بخوانید شما نیز كمی فكر كنید قاعدتاً این آزمون نمیتواند نوعی تست شخصیت باشد زیرا هر پاسخی دلیل خاص خودش را دارد
فرض کنید زندگی همچون یک بازی است. قاعده این بازی چنین است که بایستی پنج توپ را در آن واحد در هوا نگهدارید و مانع افتادنشان بر زمین شوید. جنس یکی از آن توپها از لاستیک بوده و باقی آنها شیشه ای هستند. پر واضح است که در صورت افتادن توپ پلاستیکی بر روی زمین، دوباره نوسان کرده و بالا خواهد آمد، اما آن چهار توپ دیگر به محض برخورد ، کاملا شکسته و خرد میشوند. او در ادامه میگوید : آن چهار توپ شیشه ای عبارتند از خانواده، سلامتی، دوستان و روح خودتان و توپ لاستیکی همان کارتان است.کار را بر هیچ یک از عوامل فوق ترجیح ندهید، چون همیشه کاری برای کاسبی وجود دارد ولی دوستی که از دست رفت دیگر بر نمیگردد، خانواده ای که از هم پاشید دیگر جمع نمیشود، سلامتی از دست رفته باز نمیگردد و روح آزرده دیگر آرامشی ندارد
: آدم ها می آیند ... زندگی میکنند ... می میرند و می روند ... اما فاجعه زندگی تو آن هنگام آغاز می شود که آدمی می میرد
...اما نمی رود !.!. می ماند ... نبودنش دربودن تو چنان ته نشین می شود که تو می میری ... درحالی که زنده ای !.!.! و او زنده می شود ... در حالی که مرده است !.!.!
پیش بیا ! پیش بیا ! پیشتر ! " قیصر امین پور "
[ جمعه 17 آذر 1391برچسب:" قیصر امین پور ", ] [ 10:59 ] [ Emily&fa ]
هی فلانی! زندگی شاید همین باشد؟ یک فریب ساده و کوچک آن هم از دست عزیزی که تو دنیا را ... جز برای او و جز با او نمی خواهی من گمانم زندگی باید همین باشد ! زندگی شاید همین باشد یک فریب ساده کوچک آن هم از دست عزیزی که برایت هیچ کس چون او گرامی نیست بی گمان باید همین باشد ... " مهدی اخوان ثالث "
قرینه است ، این درخت ُ آن درخت ، بر آبی بی انتهای بالاتر ! تنها جای تو خالی ست ، سبزه قبای خواب ُ خیال ِ من ! ..... و خوب می دانم که کسی کـَـس نمی شود زیرا هیچ انسانی قادر به ادامه انسانی دیگر نیست ! ادامه ادامه مطلب [ جمعه 17 آذر 1391برچسب:ز : حسین پناهی, ] [ 10:45 ] [ Emily&fa ]
ادامه..حتما بخونید ادامه مطلب
شب در چشمان من است به سیاهی چشمهایم نگاه کن روز در چشمان من است به سفیدی چشمهایم نگاه کن شب و روز در چشمان من است به چشمهای من نگاه کن چشم اگر فرو بندم جهانی در ظلمات فرو خواهد رفت......
[ جمعه 19 آبان 1391برچسب:حسین پناهی, ] [ 10:26 ] [ Emily&fa ]
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |