قاب زیبای پنجره اگر به خانه ی من امدی برای من ای مهربان چراغ بیاور و یک دریچه که از ان به ازدحام کوچه ی خوشبختی بنگرم...
| ||
|
ادامه .....تصاویر....زیباتر........ ادامه مطلب ادامه مطلب ادامه.... ادامه مطلب
ادامه........
ادامه مطلب
هر انسانی با سرنوشتی مشخص به این دنیا قدم
می گذارد.او وظیفه ای دارد که باید ادا کند پیامی که
باید ابلاغ شود کاری که باید تکمیل گردد. تو تصادفا
اینجا نیستی بلکه به منظور هدفمندی اینجا هستی
در پس وجود تو منظوری نهفته است.
کل هستی بر آن است کاری را از طریق تو به انجام برساند....
از لمس کردن ـ از احساس کردن ـو از ابراز احساسات
خود نهراسیم.
راحت ترین کار دنیا این است که آنچه هستیم باشیم
و
آنچه را که احساس می کنیم نشان دهیم.
به جای زندگی در گذشته ها در اکنون زندگی کن.
وقتی غذا می خوری غذا بخور
وقتی عشق می ورزی دوست داشته باش
وقتی با کسی حرف می زنی حرف بزن
وقتی که به گلی نگاه می کنی نگاه کن
جذابیت لحظه ها را احساس کن. ادامه....... ادامه مطلب عیب جامعه این است که همه می خواهند فرد «مهمی» باشند ولی هیچ کس نمی خواهد انسان «مفیدی» باشد. «نصایح پاستور» در هر حرفه ای که هستید نه اجازه بدهید که به بدبینی های بی حاصل آلوده شوید ونه بگذارید که بعضی لحظات تاسف بار که برای هر ملتی پیش می اید شما را به یاس و ناامیدی بکشاند. در آرامش حاکم بر آزمایشگاه ها و کتابخانه هایتان زندگی کنید.نخست از خود بپرسید «برای یادگیری و خودآموزی چه کرده ام؟» و این پرسش را آن قدر ادامه دهید تا به این احساس شادی بخش و هیجان انگیز برسید که شاید سهم کوچکی در پیشرفت و اعتلای بشریت داشته اید. اما هر پاداشی که زندگی به تلاش هایتان بدهد یا ندهد هنگامی به پایان تلاش ها نزدیک می شویم هر کداممان باید حق آن را داشته باشیم که با صدای بلند بگوییم: «من آنچه در توان داشته ام، انجام داده ام.» لویی پاستور ارزش هر فرد به میزان سختی هایی است که برای مردم متحمل می شود. دلیل اینکه آبادانی ها رو لاف زن میدونن این هست که : آبادان یه سری امکانات داشت که مردمش وقتی برای بقیه جاهای ایران تعریف میکردن، باور نمیکردن و فکر میکردن دارن دروغ میگن ! امکاناتی از قبیل: ۱٫ اولین تراموا در ایران ۲٫ اولین خطوط اتوبوس رانی درون شهری ۳٫ اولین ایستگاه تلویزیون و رادیو ۴٫ شبکه فاضلاب ۵٫ اولین پیتزافروشی در خاورمیانه (پیتزا مونتکارلو ایتالیایی) ۶٫ اولین تیم رسمی فوتبال ۷٫ اولین فرودگاه بین المللی ۸٫ اولین باشگاه اسب سواری ، بیلیارد،بولینگ و…. ۹٫ اولین شورای شهر ۱۰٫ اولین اداره ی راهنمایی ورانندگی ۱۱٫ اولین و تنها سینمای روباز و دومین سینمای سرپوشیده ! و خیلی چیزای دیگه...........!!!!!! دختر و پسر قبل از ازدواج باید تکلیف یک سری از شرایط و ملاکها را به صورت قاطعانه روشن کنند. «مهدی دوایی» دکترای روانشناسی و عضوهیات علمی پژوهشکده علوم شناختی در اینباره به برنا میگوید: دختر و پسرها قبل از ازدواج باید 8 موضوع برای زندگی مشترک خود در نظر گرفته و برایشان مهم باشد.
ادامه... ادامه مطلب گاهی از اینکه می بینیم کسی همچنان در یک رابطه ناسالم و عذاب آور مانده و قصد تمام کردن آن را ندارد تعجب می کنیم. گاهی هم خودمان را می یابیم که با اینکه ته دلمان می دانیم در رابطه ناسالمی گرفتار شده ایم، اما توانایی خارج شدن از آن را نداریم. ادامه.....
ادامه مطلب به که باید دل داد ؟ ادامه.... ادامه مطلب صدا کن مرا ...
ادامه ادامه مطلب [ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:سهراب, ] [ 18:16 ] [ Emily&fa ]
تمام قصه همین بود ......... خانه ای ساخته ام .... او تو را می خواهد ادامه... ادامه مطلب [ دو شنبه 25 ارديبهشت 1391برچسب:سهراب, ] [ 18:12 ] [ Emily&fa ]
ادامه مطلب تو چای می نوشی. غافل از اینکه کسی اینجاست که به فنجان درون دست هایت هم حسادت می کند.......!!! [ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:گیلاس آبی, ] [ 9:59 ] [ Emily&fa ]
مهربانی و دلجویی هایت به کنار اما عزیز من..... یک قلب شکسته با چسب زخم خوب نمی شود..........!!
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:گیلاس آبی, ] [ 9:54 ] [ Emily&fa ]
را ه ها بی وفا نیستد! این مسافرانند که گاهی فراموش می کنند اولین محل عزیمتشان را....!!!!!
[ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:گیلاس آبی, ] [ 9:51 ] [ Emily&fa ]
ای شب از رؤیای تو رنگین شده ......
.... ادامه..... ادامه.......... ادامه مطلب داستان کوتاه و بسیار خواندنی و پند آموز ( حتما بخوانید )
یک روز بعد از ظهر وقتی اسمیت داشت از کار برمیگشت خانه، سر راه زن مسنی را دید که ماشینش خراب شده و ترسان توی برف ایستاده بود. ادامه مطلب
اسمش فلمینگ بود . کشاورز اسکاتلندی فقیری بود. یک روز که برای تهیه معیشت خانواده بیرون رفت، صدای فریاد کمکی شنید که از باتلاق نزدیک خانه می آمد. وسایلشو انداخت و به سمت باتلاق دوید.اونجا ، پسر وحشتزده ای رو دید که تا کمر تو لجن سیاه فرو رفته بود و داد میزد و کمک می خواست. فلمینگ کشاورز ، پسربچه رو از مرگ تدریجی و وحشتناک نجات داد. روز بعد، یک کالسکه تجملاتی در محوطه کوچک کشاورز ایستاد.نجیب زاده ای با لباسهای فاخر از کالسکه بیرون آمد و گفت پدر پسری هست که فلمینگ نجاتش داد. ادامه مطلب عشق یك جوشش كور است و پیوندی از سر نابینایی اما دوست داشتن پیوندی خود آگاه و از روی بصیرت روشن و زلال عشق بیشتر از غریزه آب میخورد و هر چه از غریزه سر زند بی ارزش است ادامه............... ادامه مطلب روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا دانشجویانش را به مبارزه بطلبد . اوپرسید : آیا خداوند هر چیزی را که وجود دارد ، آفریده است ؟ دانشجویی شجاعانه پاسخ داد : بله. استاد پرسید : هر چیزی را ؟ پاسخ دانشجو این بود : بله هر چیزی را. ادامه........ ادامه مطلب
در ۳۰ سالگی کارش را از دست داد
در ۳۲ سالگی در یک دادگاه حقوق شکست خورد در ۳۴ سالگی مجددا ور شکست شد! در ۳۵ سالگی که رسید,عشق دوران کودکی اش را از دست داد! در۳۶ سالگی دچار اختلال اعصاب شد! در ۳۸ سالگی در انتخابات شکست خورد! در ۴۸,۴۶,۴۴ سالگی باز در انتخابات کنگره شکست خورد!!! به۵۵ سالگی که رسید هنوز نتوانست سناتور ایالت شود! در ۵۸ سالگی مجددا سناتور نشد! در ۶۰ سالگی به ریاست جمهوری آمریکا برگزیده شد نام او آبراهام لینکلن بود......... جا نزد
هرگز جا نزنید بازندگان آنهایی هستند که جا زدند........
ادامه مطلب بازی روزگار را نمی فهمم؛ من تو را دوست میدارم... تو دیگری را... دیگری مرا... و همه ما تنهاییم!
داستان غمانگیز زندگی این نیست که انسانها فنا میشوند، این است که آنان از دوست داشتن بازمیمانند. همیشه هر چیزی را که دوست داریم به دست نمیآوریم؛ پس بیاییم آنچه را که به دست میآوریم، دوست بداریم. انسان عاشق زیبایی نمیشود؛ بلكه آنچه عاشقش میشود در نظرش زیباست! انسانهای بزرگ دو دل دارند؛ دلی که درد میکشد و پنهان است و دلی که میخندد و آشکار است. همه دوست دارند که به بهشت بروند؛ ولی کسی دوست ندارد که بمیرد...!
عشق مانند نواختن پیانو است؛ ابتدا باید نواختن را بر اساس قواعد یاد بگیری، سپس قواعد را فراموش کنی و با قلبت بنوازی. دنیا آنقدر وسیع هست که برای همه مخلوقات جایی باشد؛ پس به جای آنکه جای کسی را بگیریم، تلاش کنیم جای واقعی خود را بیابیم. اگر انسانها بدانند فرصت باهم بودنشان چقدر محدود است، محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود میشود. عشق در لحظه پدید میآید و دوست داشتن در امتداد زمان؛ و این اساسیترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است. راه دوست داشتن هر چیز، درک این واقعیت است که امکان دارد از دست برود. انسان چیست ؟ شنبه به دنیا میآید؛ یكشنبه راه میرود؛ دوشنبه عاشق میشود؛ سهشنبه شكست میخورد؛ چهارشنبه ازدواج میكند؛ پنجشنبه به بستر بیماری میافتد؛ و بالاخره جمعه میمیرد! فرصتهای زندگی را دریابیم و بدانیم که فرصت با هم بودن چهقدر محدود است. |
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |